یا حسین(ع) تو از کربلا آغاز نشدی و عاشورا روز ولادت تو نبود.
تو در کربلا خاتمه نیافتی و عاشورا روز پایان زندگیت نبود.
تو نه مثل همهای و کربلایت نه مثل همهی زمینها
و عاشورایت نه مثل همهی روزها که «لا یوم کیومک یا اباعبدالله».
خدا خواست تا تو صدای او باشی
و حنجرهات حنجرهای که او در آن همیشه جاری است.
خدا خواست تا خود را در یک جلوه به انسان نشان دهد
و تو را نشان داد و کربلایت را و عاشورایت را.
خدا خواست تا تو از آدم
تا خاتم و از علی(ع) تا مهدی(عج) تا آخرالزمان و تا قیامت
حضور داشته باشی
و مگر نه اینکه ذکر نامت فرشتگان را هنگام خلقت محزون کرد
و اشک آدم را درآورد و نوح راا ندوهگین نمود
و کشتی نجاتش شد و دست بر سرِ همهی انبیاء کشید
تا واسطهای برای تقرب به محبوب باشد.
مگر پیامبر پیش از تولد تو را نستود
و هنگام ولادت جان به قربانت نکرد و سوگوار و مرثیهخوان تو نشد؟
چه زیباست حکایت تو و پیامبر آنگاه که میآمد
و تو را در آغوش میگرفت و بوسه بارانت می کرد و میگریست،
پیشانیات را میبوسید و گریه میکرد،
گودی گردنت را میبوسید و گریه میکرد
و پیراهنت را میگشود و روی دلت را میبوسید و گریه میکرد
و میفرمود: جای شمشیرها را میبوسم
شهادت امام حسین (ع)
آن مرد بزرگوار سالار شهدا رو تسلیت عرض میکنم.
